سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کم ترین چیزی که در آخر الزمان یافت می شود، برادر قابل اعتماد است، یا درهمی از حلال . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 90 بهمن 14 , ساعت 11:31 صبح

اینکه نهایتا ما در سازمان بتوانیم این نتیجه گیری را بنمایم که در سازمان ما به همچنین فردی نیاز داریم یا نه؟

ابتدای قضیه باید یک مختصر ی توضیح دهیم که اگر یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) درسازمان وجود نداشته باشد، چه می شود؟ در پاسخ باید بگوییم که او چه وظیفه ای بر عهده دارد در چه کار هایی به او نیاز داریم و چه فایده هایی از بودن او در PMO می بریم.

فایده ی اول این است که تیم پروژه درست انتخاب می شود: یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) توانای های تمامی افراد را داخل سیستم و سازمان خود 1-می داند 2- احراز می کند و ثبت میکند یعنی ایشان تواتایی دارد تشخیص دهد که در چه حدی نیروها توانایی دارند و قادر است یک ممیزی / یک قضاوتی روی سطح علمی افراد داشته باشد بنابراین باید تشخیص اش از همه قوی تر باشد تا بتواند درست سطح علمی و توانایی های فنی دیگران را تشخیص دهد که کدام نیرو ها قدرت اجرایی دارند چه کسانی قدرت فکر کردن دارند (تا در پروژه های خاص عضو شوند) و چه افرادی قدرت اجرای کارهای روتین را دارند.
بنابر این یک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) اولا توانایی انسان هارا می شناسد دوما وقتی یک پروژه شروع می شود و مدیر پروژه انتخاب می شود به کمک مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) افراد تیم انتخاب می شوند. پس باید مدیر منابع انسانی توانایی مشورت دادن و قدرت بیان داشته باشد.
انتخاب افراد یک تیم اگر صحیح انجام شود آن پروژه با احنمال بالاتری موفق خواهد بود و اگر تیم درست انتخاب نشود، آن پروژه با احتمال خیلی بالا شکست خواهد خورد.

فایده ی دوم این است که تمامی نیازهایی را که سازمان در بخش مدیریت منابع انسانی و آموزش دارد، لیست می کند و آن آموزش ها را به تفکیک و با توجه به نیاز های آن سازمان برای بخش آموزشی می فرستد. هیچ وقت بخش اموزشی نمی تواند ذیصلاح مطلق باشد و تنهایی تصمیم بگیرد. زیرا تمرکز لازم نزد مدیر منابع انسانی است. تشخیص اینکه چه دورهایی و با چه طول و عرض و مختصاتی نیاز است در یک تیم بررسی میشود که هم مدیر منابع انسانی و هم مدیر آموزشی عضو آن تیم هستند و دیگران هم نظر میدهند. در نتیجه نظر کارشناسی مدیر منابع انسانی خیلی مهم است و همیشه از او اظهار نظر و تحقیق مطالبه می کنند.

اینکه کدام دوره به درد کدام نیرو در سازمان می خورد. یعنی انتخاب دقیق افرادی که در کلاس ها شرکت می کنند نیز دست مدیر منابع انسانی است. این کار را مدیر منابع انسانی (ریسورس منیجر) به نحو احسن می تواند انجام دهد با ان خصوصیاتی که دارد می تواند بگوید که چه نیازهای آموزشی ما در سازمان داریم و هر آموزشی باید در چه چارچوب استاندارد و سرفصل درسی و چه موضوعاتی باشد. موضوعاتی را که انتخاب کرده برای بخش آموزشی می فرستد و بخش آموزشی موظف است که به نحو احسن آن موضوع آموزشی را برای آن نیروها برگزار کند و فیدبک ها را گزارش کند و داشبوردهای مربوطه را در این زمینه برای مدیر منابع انسانی آماده کند که مدیرمنابع انسانی بتواند ببیند که 1- چه افرادی چند ساعت آموزش دیده و چه سوالاتی در ذهنشان بوده و 2- نظر نهایی استاد مربوطه ی آن دوره چیست و 3- این فرد می تواند بین کارهای اجرایی یا کارهای تحقیقاتی در کدام موفق تر باشد و نظایر این گزارشات که تعداد آنها و مثال بیشتر و ذکر همه ی آنها در این نوشته نمی گنجد

با توانایی ها و وظایفی که در بالا برای یک مدیر منابع انسانی ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت که با وجود چنین شخصی میتوانیم هم در پروژه ها موفق باشیم و هم مدیریت آموزشی بهتر داشته باشیم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ